خلاصه قسمت آخر سریال عمارت سراب:

در آخرین قسمت سریال عمارت سراب مظفر می میره و داداش گلی هم اعدام میشه .کمال و گلی با هم عروسی می کنند ولی شب عروسی یک عده از روستائیان به دستور هالیده برای انتقام از گلی برای مرگ برادرش مظفر به مزرعه حمله می کنند و مزرعه را به آتش می کشند.

عکس سریال عمارت سراب:

پسر گلی تو اتاق خوابیده. آقا یاسین به مجلس عروسی گلی و کمال میره و به گلی میگه که مزرعه آتش گرفته گلی و کمال با عجله به سمت مزرعه میرن کمال هم میره توی خونه که بچه ی گلی رو نجات بده ولی سقف میریزه روی سرش و رمضون میره پسر گلی رو نجات میده و کمال رو هم به بیمارستان می برن ولی کمال توی بیمارستان می میره.

به هالیده هم خبر مرگ کمال میرسه و هالیده خیلی گریه میکنه و تصمیم میگیره که از شهر خارج بشه تا پلیس ها قضیه رو نفهمند. پاکیزه هم از رمضان حامله است و بچه اش بدنیا می آید.

گلی هم میدونه حمله روستائیان و مرگ کمال کار هالیده است میره که انتقامش رو از هالیده بگیره مادر گلی و پاکیزه هم بهش میگن نرو ولی میره.مادر گلی هم میره به جمشیر میگه جمشیر هم میره دنبال گلی.

همون موقع هالیده داره از شهر خارج میشه که گلی میاد روی هالیده اسلحه میکشه بهش میگه چرا این کارو کردی؟هالیده هم میگه من نمیخواستم کمالو بکشم گلی هم میگه این حرفا کمالو به من برنمی گردونه.

بعدش صدای شلیک میاد گلی پشت سرشو نگاه میکنه می بینه باباشه اون هالیده رو کشت.بعدشم پلیس میاد هالیده رو دستیگر میکنه و می برن.

بعدش نشون میده که گلی داره داستان زندگی خودش رو برای یک کتاب نویس تعریف میکنه تا داستان زندگیش در سراسر دنیا پخش بشه . بعدش نشون میده که گلی میره سر قبر مادرش و براش گل میبره بعدش میره سر قبر کمال و گریه میکنه.

بعدش 8 سال بعدو نشون میده حالا گلیزار با حافظ ازدواج کرده و با گلی دوست شده.بعدش نشون میده که جشن تولد هشت سالگی بچه ی گلی همه اومدن از جمله پاکیزه و همسرش رمضون با سه تا بچه.

گلیزار و آقا حافظ هم با دوتا بچه میان به جشن تولد بچه ی گلی و بچه ی گلی شمعا رو فوت میکنه که یک دفعه پیک میاد دم خونه ی گلی یه کتابه همون کتاب داستان زندگی گلی که الان چاپ شده بعدشم همه در کنار هم خوشحالن و میخندن و داستان به پایان میرسه.